تمام حرف های نگفته ام

ساخت وبلاگ

امکانات وب

خداحافظ کشور عزیزم خداحافظ اصفهان عزیزم به امید دیدار... تمام حرف های نگفته ام...
ما را در سایت تمام حرف های نگفته ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ikhodaya-bebine بازدید : 7 تاريخ : يکشنبه 20 اسفند 1402 ساعت: 15:34

آرامشی رو دارم حس میکنم این روزاکه هییییچ وقت در تمام این ۳۳ سال زندگی نداشتم...خدا رو هزاران هزار بار شکر میکنم...به خاطر تمام سختیایی که بهم داد، و در نهایت اینی شد که الان هستم...سرشاااااار از خوشی و آرامش و امنیت محض...خدایا هرچقدر که بگم شکر، باز کم گفتمواقعا نمیدونم چطوری باید شکرگزارت باشم، که بشه واقعا در حد و اندازه لطفت به من باشه...گاهی وقتا از خودم میپرسم، سروناز بیداری؟؟؟ این تویی؟؟ این تو هستی که داری این روزهای خوب و خوش رو پشت سر میذاری؟؟ واقعا این منم؟؟؟خدایا شکرشکرشکرشکرشکرشکرمن چقدر نادان بودم، که بابت اون سختیا و عذابا کفر میگفتم و غرغر میکردم... ولی تو چیکار کردی؟ بزرگترین هدیه ممکن رو بهم دادی... و اون چیزی نبود جز آرامش... آرامش یعنی همممممممه چیز... تمام حرف های نگفته ام...
ما را در سایت تمام حرف های نگفته ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ikhodaya-bebine بازدید : 21 تاريخ : چهارشنبه 9 اسفند 1402 ساعت: 21:09

خونه...وای خدا انگار دارم خواب میبینم که برگشتم... از طرفی هم انگار روزای ایران نبودنم رؤیا و خیال بوده...لحظه‌های خیلی خوبی رو میگذرونم... هر دقیقه که توی هواپیما میگذشت از گذر زمان لذت میبردم... خیلی حس خوب و بینظیری بودوقتی منتظر بودم چمدونام رو بگیرم، از پشت شیشه مامانم اینا رو دیدم که دارن برام دست تکون میدن، باااال درآورده بودم... خیلی حس خوبی بود. خیلی خیلی...نمیذارم بین هربار سفرم فاصله زیاد بیفته، اگر بتونم سالی دوبار برم خیلی خوب میشه... تمام حرف های نگفته ام...
ما را در سایت تمام حرف های نگفته ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ikhodaya-bebine بازدید : 19 تاريخ : چهارشنبه 9 اسفند 1402 ساعت: 21:09

فک میکردم رفتار مامانم عوض شده...اما هرررررگزززززززمگه میشه توی چندماه یه آدم عوض بشه؟! خیر... غیر ممکنه...من با خودم پول آورده بودم که ریال کنم... برام یه مقدار پول ریخت به کارتم و گفت تا قبل از اینکه بری نقد کنی اینو داشته باش، من رفتم یورو فروختم و پول اومد به کارتم، گفتم مامان شماره کارتتو بده که پس بدم گفت که این چه حرفیه که داری میزنی و این چیزا...امروز یه رفتار بدی با من داشت که اصلا انتظار نداشتم...فردا صبح میرم کلی ریال میکنم و میریزم به کارتش و خداحافظ...+ اونقدر قلبم شکسته... اونقد دلم شکست...چرا اینقدر راحت یه نفرو ناراحت میکنی! اصلا چطوری دلت میاد؟! تمام حرف های نگفته ام...
ما را در سایت تمام حرف های نگفته ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ikhodaya-bebine بازدید : 21 تاريخ : چهارشنبه 9 اسفند 1402 ساعت: 21:09

بلیط خریدم، یکی دوهفته آینده بلیط دارم... بعد از ۹ ماه میخوام برم خونه...

نمیدونم چجوری حسم بگم...

خیلی دلم تنگ شده...

دلم برا آدمایی تنگ شده که اصلا شاید منتظرم نیستن...

آدمای غریبه منظورم نیست، خانواده رو میگم

فرقی نداره کجا زندگی میکنم و چندنفر آدم کنارم هست... من همیشه تنهام... همیشه تنها...

یه حس عجیبیه... هم لحظه شماری میکنم برا رفتن و هم دلم نمیخواد برم...

تمام حرف های نگفته ام...
ما را در سایت تمام حرف های نگفته ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ikhodaya-bebine بازدید : 23 تاريخ : دوشنبه 16 بهمن 1402 ساعت: 15:02

خدایا شکرت... شکر... شکر که آلمان زندگی میکنم... بعضی وقتا ناشکری میکنم، غر میزنم... اما شککککررررر تمام حرف های نگفته ام...
ما را در سایت تمام حرف های نگفته ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ikhodaya-bebine بازدید : 17 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1402 ساعت: 15:47

سروناز عزیزم امروز رو به خاطر بسپار... اینکه چجوری دلت شکست و خرد شد... تمام حرف های نگفته ام...
ما را در سایت تمام حرف های نگفته ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ikhodaya-bebine بازدید : 20 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1402 ساعت: 14:03

به اصرار دوستم امروز ساعت ۱ بعدازظهر حرکت کردم به سمت اون، شهرش ۱ ساعت با شهر من فاصله داره. رفتم پیشش، با خواهرم بودم... نشستیم گفتیم خندیدیم بازی کردیم تا اینجای کار در لحظه بهم خوش گذشت و یکم از اون فشار منفی روحی روانی کاسته شد...گفت دوستم دعوت کرده جشن گرفته و پارتی و مهمونی... برا سال نو.گفتم من ناسیونالیست نیستم ولی خب شاید هستم، اما سال نو برای من فقط نوروزه! فقط و فقط... پاشدیم رفتیم...من فقط ۴۵ دقیقه اونجا بودم... و بعد از ۴۵ دقیقه با زبان اشاره با خواهرم حرف زدم که من اینجا اذیتم، دوس ندارم بیشتر از این توی این جمع باشم و پاشو بریم خونه... خلاصه که به سرعت پاشدیم زدیم بیرون... الانم که ساعت ۱۱ شده تا چند دقیقه قطار میرسه به ایستگاه و ۱۰ دقیقه بعدش خونه و اتاق و تختم...نمیتونم آدمایی رو ببینم الکی ادای جشن گرفتن و مهمونی و خوش گذرونی رو درمیارن... نمیتونم... دلم هم میسوزه براشون ولی خب مدلم اینجوریه... از خواهر میپرسم، ما یبس بودیم؟ برج زهرمار بودیم؟ یا چی؟اما واقعا اونا الکی بودن، فیلم بودن... اونقد این حکومت جوونا رو عقده‌ای کرده، که وقتی از کشور خارج میشن، خودشون رو با الکی با الکل و سیگار و این چرت و پرتا سرگرم میکنن و فک میکنن داره بهشون خوش میگذره... واقعا چرا اینقدر محدودیت گذاشتی که بخواد نتیجه بشه این؟؟؟ چرا واقعا؟!نمیدونم شایدم من مدلم عجیب غریبه... نمیدونم... تمام حرف های نگفته ام...
ما را در سایت تمام حرف های نگفته ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ikhodaya-bebine بازدید : 17 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1402 ساعت: 15:55

اصلا نمیدونم از چی و کجا شروع کنم!قبل از اینکه بیام خییییلی نگران و مضطرب بودم، استرس داشتم... اما الان که توی موقعیت هستم میبینم کمتر از اونچیزی که فک میکردم نگران کننده هست... میشه راحت حل شد توی محیط... خیلی ساده‌تر از اونچیزی بود که از دور بنظر میرسید...این چند روز فقط دنبال گرفتن وقت برای تایید آدرس و افتتاح حساب بودم... و البته خرید سیمکارت...برای سیمکارت چندتا شرکت سر زدم ولی همشون گفتن باید حساب بانکی داشته باشی. منم که نداشتم! با پرس و جو یه سیمکارت اعتباری گرفتم فعلا... خرید سیمکارت ۲ روز طول کشید...کار ثبت آدرس محل سکونت توی شهرداری خیلی سریع و راحت انجام شد... چندتا بانک سر زدم برای افتتاح حساب بلوکه که همشون گفتن باز نمیکنیم! حالا فعلا منتظرم کد مالیاتی برام بیاد. تا ببینم چه غلطی باید برای حساب بلوکه کرد... تمام حرف های نگفته ام...
ما را در سایت تمام حرف های نگفته ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ikhodaya-bebine بازدید : 68 تاريخ : چهارشنبه 30 فروردين 1402 ساعت: 18:33

خیلی حس خوبی دارم...

آزاد...

رها...

خیلی راحتم

خیلی زیاد

اونقدر آرامش اینجا زیاده که باورم نمیشه!!!

مگر میشه! این حجم از آرامش! سبکبالی!!

انگار خوابم

تمام حرف های نگفته ام...
ما را در سایت تمام حرف های نگفته ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ikhodaya-bebine بازدید : 75 تاريخ : چهارشنبه 30 فروردين 1402 ساعت: 18:33

۲۴ سال شد...

۲۴ سال پیش، توی همچین روزی پدرم رو از دست دادم...

چقدر این روزا کم دارمش...

بابا، هر نفسی که میکشم، به یادت هستم... همیشه و همیشه همراه من هستی♥️

هیچکس نمیتونه تو رو از قلب من بگیره...

تمام حرف های نگفته ام...
ما را در سایت تمام حرف های نگفته ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ikhodaya-bebine بازدید : 80 تاريخ : دوشنبه 28 فروردين 1402 ساعت: 16:24

دیروز بعدازظهر رسیدم آلمان.

۱۳ آپریل بلیط داشتم. از اصفهان اومدم فرانکفورت. با پرواز ترکیش بودم.

اصفهان استانبول، استانبول فرانکفورت... کلا حدود کمتر از ۱۰ ساعت طول کشید.

ادامه بدیم ببینیم چی میشه...

تمام حرف های نگفته ام...
ما را در سایت تمام حرف های نگفته ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ikhodaya-bebine بازدید : 67 تاريخ : دوشنبه 28 فروردين 1402 ساعت: 16:24

مرسی از همه‌تونممنون از کامنت‌های دلگرم کننده‌تون تمام حرف های نگفته ام...
ما را در سایت تمام حرف های نگفته ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ikhodaya-bebine بازدید : 74 تاريخ : چهارشنبه 2 فروردين 1402 ساعت: 11:16